خواننده مشهور خندوانه : من یک سلبریتی نیستم/ پست اینستاگرامی نیوشا ضیغمی برای هفته دفاع مقدس/ گلایه بازیگر سینما از کامنتهای انتقادی مخاطبانش
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۴۸۸۵۳
در این گزارش میتوانید گزیدهای از فعالیتهای مجازی هنرمندان و بازیگران ایرانی در ۲۴ ساعت گذشته را مشاهده کنید.
به گزارش خبرنگار حوزه هنرمندان گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، همواره رصد زندگی شخصی هنرمندان و چهرههای معروف هنری برای طرفداران این حوزه جذابیتهای خاص خودش را دارد. گسترش شبکههای اجتماعی و همهگیر شدن آن در بین مردم نیز بستری شد تا بدین طریق هواداران بتوانند هر لحظه از وضعیت بازیگر محبوب خود مطلع شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این روزها چهرههای جامعه و بسیاری از هنرمندان موسیقی، سینما و تلویزیون و … با داشتن یک یا چند صفحه در شبکههای اجتماعی مختلف هر لحظه با مردم ارتباط مستمر و دو طرفهای برقرار میکنند.
در این گزارش میتوانید گزیدهای از فعالیتهای مجازی هنرمندان و بازیگران ایرانی را در شبکههای اجتماعی در ۲۴ ساعت گذشته، مشاهده کنید:
امید نعمتی خواننده و آهنگساز ایرانی با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
در این سالهای اخیر بارها با جملاتی با اين مطلع مواجه شدم که : شما سلبریتیها ...
میخواهم یک بار برای همیشه تکلیف خودم را اينجا با این اسم روشن کنم.
۱-من شهروندی عادی هستم که بهواسطه علاقه شخصی، از کودکی به موسیقی و نقاشی مشغول بودهام و “صرفا ”آهنگهایی میسازم و شعرهايى ميگويم که “اتفاقا” تعدادی آدم دیگر آنها را دوست داشته و بنده را دنبال میکنند.
۲-بنده نه به اندازه سلبریتیها معروفم، نه پولدار، و نه شبيه آنها زيست میکنم و نه علاقهای به زندگی به آن سبک و سیاق دارم.
۳-بنده مثل هر شهروند دیگری نظرات خودم را در موارد مختلف دارم و گاهی آنها را با شما عزیزان به اشتراک میگذارم.
اما این بدان معنی نیست که چیزهای بیشتری میدانم یا توصیهها و نصایح و سخنرانى هاى ویژهای برای دیگران دارم.
۴-بدیهی است که فعالیت بنده در صفحات مجازی (مثل هر شهروند دیگری) برای در ارتباط بودن با آدمهاى دیگر و گاهی تبلیغ کنسرتها و آلبوم و آهنگهای جدید است.
قربون تک تک شما.
داریوش فرضیایی، عمو پورنگ معروف تلویزیون با انتشار ویدئویی از دلتنگی و جای خالی همراه همیشگیاش مصطفی وشایی نوشت:
چقدر سخت و غمگین بود بدون مصطفی رفتن به مدرسهای که هرسال دونفری سرمیزدیم، حتی بچهها هم فهمیده بودند، آخه اونا هر سال عادت داشتن من و با مصطفی توی حیاط کنارشون ببینن، مصطفی سربه سرشون میذاشت و با شوخی و طنازی منو به سر صف دعوت میکرد، امروز دیوارهای مدرسه و حیاط و حتی کلاسها و نیمکتها برام خاطرههای داداش مصطفی رو زمزمه میکردند.
چقدر سخت ِبا دل شکسته خندیدن و خنداندن، چقدر دردناک با بغض توی گلو حرفهای شاد زدن و چقدر سخت ترِ که بدونی سایهات رو برای همیشه از دست دادی
مصطفی جان من طبق روال هر سال همه جاهایی رو که با هم رفتیم سر میزنم تا بدونی بعد از رفتنت درسی رو که بهم دادی هرگز فراموش نخواهم کرد
روحت شاد عزیز دل داریوش
پی نوشت:
بعضی از دوستان سوال پرسیدند ایشون کی هستن و چه نسبتی با هم داشتیم؟
اقای مصطفی وشایی همکار چندین سالهام بودند کسی که عین برادرم دوستش داشتم و متأسفانه چند مدتی است از دنیا رفتهاند، روحشون شاد
نیوشا ضیغمی بازیگر مشهور سینما و تلویزیون با انتشار بخشی از سینمایی جذاب اخراجیها پستی را درباره دفاع مقدس منتشر کرد و نوشت:
رای آنها که عاشقانه رفتند
خون دادند, جان دادند تا حافظ ناموس و شرف و خاک و آبروی سرزمینمان باشند
خالصانه ،صادقانه و بی توقع
اما آیا ما پاسدار خوبی بودیم!!!!
روی آنهایی سیاه باشد که حرمت نگهدار. نبودند و سرمایهها بردند و اختلاسها کردند و آبروها ریختند و ...
رویتان سیاه ،سیاه تر از زغال که پیش چشمان مادرانی که فرزندانشان را تقدیم این خاک کردند اینقدر قدر نشناش هستید.
علیرام نورایی بازیگر مشهور سینما و تلویزیون با انتشار ویدئویی از شهید احمد متولسیان در اینستاگرام خود نوشت:
کجایند مردان بی ادعا...
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیمتین ستوده بازیگر تلویزیون با انتشار بخشی از گفت و گوی خود در برنامه تلویزیونی کتاب باز نوشت:
یک دورهمی در برنامه دوست داشتنی کتاب باز ، موضوع برنامه قصههای مجید بود که حتما همهتون یا با کتابش یا با سریالش کلی خاطره دارید ، پیشنهاد میکنم امشب ساعت ۲۰:۰۰ شبکه نسیم کتاب باز رو بیینید تا کلی خاطره براتون زنده شه
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیمهتاب کرامتی بازیگر، تهیهکننده فیلم، کنشگر حقوق کودکان، با انتشار پستی نوشت:
«ما در جهانی پویا زندگانی میکنیم که در آن دستکم ۳۰ میلیون کودک از مرزها عبور و مهاجرت کردهاند. دستیابی به یک زندگی بهتر انگیزه مهاجرت بسیاری از افراد است. اما برای بسیاری از کودکان، مهاجرت نه یک انتخاب مثبت بلکه یک الزام فوری است – آنها صرفا فرصت ایجاد یک زندگی امن، سالم و شکوفا را در جایی که متولد شدهاند، ندارند. لازم است که کودکان مهاجر از حقوقشان برخوردار شوند. کودکان مهاجر هر جایی که هستند و هر داستانی که دارند، پیش از هرچیز و مهم تر از آن، یک کودک هستند.» هنریتا فور، مدیر اجرایی یونیسف، در نامهای برایهمهکودکان
شبنم مقدمی بازیگر سینما و تلویزیون با انتقاد از کامنتهای پست قبلیاش در اینستاگرام نوشت:
من اناری میکنم دانه...به دل میگویم : خوب بود این مردم ، دانه های دلشان پیدا بود !
می پرد در چشمم آب ِ انار...اشک می ریزم...
مادرم می خندد...
عکس را در یکی از کوچه باغهای روستای شادکام ِ بافق برداشتم ، همنشین ِ این شعر ِ سهرابش کردم تا دیدنی تر شود. سهراب خان ِ سپهری را میگویم.
یک نکته:
امیدوارم از این عکس و شعر وبه طور کلی از همه پستهای ساده و بیادعای ِ این صفحه ،لذت ببرید...بی پرداختن ِ به حواشی ِ عجیب و غریب !
این را از آن رو میگویم ، که در کامنتهای ِپست قبلیام ، که درباره علاقه مندیام ، از گذشتهها، به عکس و عکاسی بود و به همراه تصویری از غروب ِ کویر با پای نصفه نیمه شن آلود ِ من پست شده بود، بالغ بر دو سه هزار سیندرلا ! با پاهای پاکیزه کوچک و ظریف و زیبا ، بیش از دو سه هزار متخصص پدیکور ، بیش از دو سه هزار فیزیوتراپیست ِ متخصص کجی و صافی ِو درازی و کوتاهی انگشتان پا و هزار متشرع ِ کاتولیک تر از پاپ و ...یک هو جوری سروکلهشان پیدا شد، که اصل ِ مطلبم از دست رفت!...حیفم آمد راستش!
نگران شدم الان عدهای متخصص انارشناسی پیدا شوند...سبزی پوست ِ انارهای توی عکس و تعداد ِمیوه در هر شاخه و درازی ِ برگها در مقایسه با برگ درخت شفتالو و این ها را تحلیل کنند نه عکس را ببینند ، نه شعر سهراب خان را!
راستی، من کامنتهای سیندرلاها و دکترها و پدیکوریستها و زیبایی پا شناسان رو پاک کردم ...خجالت میکشیدم راستش.
رضا صادقی خواننده خوش صدای کشورمان با انتشار موزیک ویدئویی با صدای خود نوشت:
يه شب بغض داشت ، تلفنم زنگ خورد ، ديدم ميثم ، قبل سلام من گفت اين و بخون ، اينقد صداش خيس بود نتونستم حرف بزنم و خوندم " قوى نيستم وقتى از دست ميدم " ...
حالا نوبت من بود ، زنگ زدم و فقط گفتم : اين همه حرف پاييز منه ، ...
و شد اين حكايت عجيب پاييزى و دلتنگى و عاشقى ...
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: هنرمندان در فضای مجازی بازیگر سلبریتی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۴۸۸۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد.
به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.
سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند.
در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
منبع: روزیاتو
tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!